Thursday, November 30, 2006

اثر اتوره ای

بعد از مدتها ما یک اتوره شناس حرفه ای پیدا کردیم که خودش مانند آن غیب شده است ... نمی دانم چند وقت است که برای این دوست ناشناس کامنت گذاشته ام که بابا جان مورد واقعا اضطراریست ... روز و شبی نیست که در این ابهام به فکر نمی روم که آیا واقعا فرمی خیانت علمی به اتوره جوان کرده است یا خیر... بدبختی عظما اینست که تمام منابع مهم و مفید به زبان شیرین سالواتوره ایتالیانو است و کشفیات من در این خصوص چندین سال است که پیشرفتی نداشته است ... خلاصه اگر روزی دیدید که من هم ناگهان ناپدید شدم بدانید این اثر اتوره ای است

Sunday, November 26, 2006

نقد یا تخریب

نقد و نقد نویسی صحیح یکی از مشکلاتی است که هیچگاه امید به حل آن ندارم ... متاسفانه در جامعه ما هر کسی که می خواهد در مورد اثری نقد بنویسد فکر می کند باید با شمشیری بران به شخصیت و احساس صاحب اثر حمله ور شود در صورتی که فراموش می کند که این اثر است که باید مورد تحلیل قرار گیرد و نه صاحب آن آنهم نه یک طرفه و فقط با برشمردن نکات منفی ... نقد یعنی دید و تحلیل درست از یک اثر با نقاط منفی و مثبتش که هر خواننده ای با تحلیل نکات بیان شده خود نتیجه را از نوشته برداشت کند و در مورد اثر قضاوت کند و نه اینکه نظر تحمیل شده منتقد را بپذیرد. نمی دانم یک نقد مخرب چه حسی را در به اصطلاح منتقد رک گوی القاء می کند ... شاید اینکه بخواهد خودی نشان دهد یا بگوید آنقدر به کارم مسلط هستم که با اطمینان هم اثر را می کوبم و هم صاحبش را ...در حالیکه اگر واقعا دانش کافی می داشت میدانست طریقه نقد نوشتن چگونه است . نقد نا درست از هر نظر مخرب است , چه برای صاحب اثر که امکان از دست دادن روحیه و انگیزه کافی برای بهبود, ادامه و ارتقاء کارش وجود دارد چه برای کسانی که می خواهند یاد بگیرند و چه برای کسانی که کورکورانه و فقط با دیدن نام منتقد نوشته هایش را تایید و حمایت می کنند و هرکدام که از راه میرسند سنگی پرتاب می کنند و می روند .کاش قبل از بیان هر نظر یا انتقادی یکبار آنرا مرور کنیم

Wednesday, November 22, 2006

انجمنهای آبکی

تا به حال فکر کرده اید که چرادر بیشتر موارد گروهها و یا انجمنهای کوچک و خود جوش در کشورمان هیچگاه به هدف و منظور تعریف شده شان نمی رسند و بیشتر در همان جلسات اول پراکنده شده یا راه به جایی نمی برند؟ در چند گروه و انجمن علمی که در گذشته دیدم و جلسه اول حضورم جلسه آخرم هم بود یک مورد بسیار مهم در همه آنها مشترک بود : سست بودن در تعریف هدف اصلی ...بیشتر گروهها با اینکه اسم و نشان ظاهرا بزرگی دارند اما واقعا نمی دانند که چه می خواهند ودر صورت مشخص شدن هدف نمی توانند برای آن برنامه ریزی درستی داشته باشند و بیشتر زمان گروه به حرفهای حاشیه ای و بعضا بی ربط می گذرد ... در واقع پاتوقیست رسمی برای ملاقات چند نفر و گذران بیهوده وقت که حتی اشتیاق و انگیزه را در کسانی که علاقمندند ,از بین می برد
این موضوع را در ارتباط با مطلبی که دوست خوبم آقای محمد رحیمی در وبلاگ پارس اسکای اشاره کرده بودند نوشتم

Sunday, November 19, 2006

یاد یک دوست

امروز به یاد فرناندو افتادم ...وقتی که خواستم دوباره صفحه گالری اش را باز کنم آرزو کردم که عکس جدیدی از او ببینم ... دلم می خواست آن خبر تاسف باری که هفت ماه پیش همه اعضاء سایت را متاثر و غمگین ساخت دروغ باشد ... اما

Monday, November 13, 2006

The road to nowhere


احساس می کنم که نتوانسته ام با دنیا کنار بیایم ... به قول یک دوست توقع من از دنیا و آدمهایش بیشتر از ظرفیت آنهاست ... در حالیکه ظرفیت من برای آنها هیچگاه پر نمی شود

Sunday, November 12, 2006

Thirsty



Solitary

Friday, November 10, 2006

من , ونسان و کتاب عکاسی

بالاخره طاقت نیاوردم و کتاب نامه های ونگوگ را امروز که به شهر کتاب رفته بودم خریدم. کتاب بسیار خوبیست که نوشته های زیبایی دارد ...در قسمتی اینگونه می نویسد: بدبختی من در این است که هر چیز را زود درک و احساس می کنم . اندیشه های موهوم دیگران را در می یابم و اغلب نمی توانم آنان را مورد نکوهش و ریشخند قرار دهم , زیرا می دانم , که در اساس موهومات همیشه جزیی از راستی نهفته است
یک کتاب دیگر هم توجه مرا به خود جلب کرد با عنوان عکاسان بزرگ جهان که توسط برایان کو جمع آوری شده و حاوی شرح مختصری از زندگی و فعالیتهای عکاسان بزرگی چون آنسل آدامز , ویلیام هنری تالبوت , گوستاو لوگره , راجر فنتون , لویس کارول جوئل مایروویتز و ... با تحلیل و بیان سبک و شیوه عکاسی آنها به همراه چند عکس شاهکارشان ... و در ابتدای صفحه معرفی هر عکاس عکسی از خودشان و جمله ای از آنها در باره عکاسی هم وجود دارد... از خریدنش بسیار خوشحالم

Thursday, November 09, 2006

دو گزارش از دو نمایشگاه

امروز فرصتی شد که به دو نمایشگاه مهم عکاسی سر بزنم , اول نمایشگاه دوسالانه عکس که انتقادات و حرف و حدیثهای بسیاری داشت در مجموعه هنری صبا و بعد از آن خانه هنرمندان که جشن تصویر سال در آن برگزار شده است

نمایشگاه دوسالانه
یکی از سالنهای عکسهای خبری


یکی از سالنها که همه جور آجیلی در آن بود ... پرتره ... خبری ... طبیعت




از این عکس خیلی خوشم آمد که توسط صیف الله صمدیان آهنگر گرفته شده


بخش خلاقه هم که خیلی مشتاق دیدن عکسهایش بودم به علت تعمیرات در سالن زیر زمین بسته بود ... جالبست احتمالا از عکسهای به نمایش در آمده در این بخش خجالت زده بودند که به بهانه تعمیرات تعطیلش کردند

نمایشگاه تصویر سال


نمایی از خانه هنرمندان که اولین بار بود به آنجا می رفتم


بیشتر عکسها در راهروها به نمایش گذاشته شده بود



از این پنجره خیلی خوشم آمد اما عکس کاملی که از آن گرفتم چندان خوب نشد


مجسمه عزت الله انتظامی در طبقه دوم


در اتاقهای دیگر هم نمایشگاههای کوچک دیگری برقرار بود که این یکی هم عجیب بود و هم جالب ... نمایی از یک انسان گلی که به دیوار چسبانده بودندو بیشتر شبیه مومیایی برره ای بود و یک ویدئو از همچین انسانی نمایش داده میشد که پشت میزی نشسته بود و صحبت می کرد و با قاشق از بشقابی گل برمیداشت و می خورد ... دیگر به حرفهایش توجه نکردم چون تحمل گل خوردنش را نداشتم ... فقط لحظه ای دقت کردم که آن می تواند شکلات باشد که از دیدنش پشیمان شدم


اینهم یک عکس از رضا زاده که در بخش ورزشی بود ... کیفیت خوبی ندارد چون نمی خواستم کسی مرا در حال عکس گرفتن از این عکس ببیند


اینجا هم آخرین قسمت نمایشگاه بود که بر روی پشت بام قرار داشت و توانستم عکس نیما مهربانی را آنجا پیدا کنم


Monday, November 06, 2006

عربی را پاس بداریم

فارسی زبانان محترم توجه داشته باشید که از واژه های انگلیسی در صحبتهایتان استفاده نکنید و دقت داشته باشید تا جایی که امکان دارد از واژه های عربی استفاده کنید و عربی را در پارسی پاس بدارید ...جالبست که در زیر نویس علمی اخبار شبکه چهارم چندین بار در خبری مربوط به وزارتهای بهداشت و آموزش پزشکی از کلمه "وزارتین " استفاده شد!!!ا

ایرانیان ثروتمند!!!ا

چند روز پیش با یک دوست هندی که صحبت می کردم نظرش را در مورد ایرانیان پرسیدم ... پاسخ داد که ایرانیها ثروتمندند ... از این نظرش تعجب کردم و وقتی علت این گفته اش را پرسیدم جواب داد چون نفت و گاز دارند !!!ا

Sunday, November 05, 2006

The End

حکم اعدام برای صدام به جرم کشتار مردم الدجیل صادر شد ... نمی دانم این تنها جنایتی بود که می توانست برایش این حکم را داشته باشد؟؟ شخصی که هنوز غروردیکتاتوری اش را آنچنان حفظ کرده بود که برای برخواستن و شنیدن حکم مقاومت می کرد

Wednesday, November 01, 2006

.

چند شب پیش فیلم ویل هانتینگ خوب (نابغه) از کانال سه پخش شد ... قبلا این فیلم را نصفه و نیمه به زبان اصلی دیده بودم و جزئیاتش چندان برایم قابل لمس نبود گرچه بماند که دوبله آن در تلویزیون در محاوره بین دوستان ویل کاملا تغییر کرده بود چون درزبان اصلی در تمام صحبتهایشان از کلمات رکیک استفاده می کردند ... در هر حال این فیلم هم با حضور رابین ویلیامز از جذابیت و عمق خاصی که همیشه می توان در فیلمهای با حضور این هنر پیشه یافت برخوردار بود ... در واقع هیچگاه از دیدن فیلمهای ویلیامز پشیمان نمی شوم ... فیلمهایی که مغز انسان را به تفکر وا می دارند و دارای عمقی انسانی و احساسی و عقلانی هستند که البته چهره مهربان و معصوم او شاید این تاثیر را دوچندان می کند ... فیلمهایی چون " انجمن شاعران مرده " , " چه رویاهایی می آیند", که هیچگاه از ذهنم نمی روند

عکس از یاهو