Wednesday, May 30, 2007

کوهستان سبز

فکر کنم اگر این وضعیت ادامه پیدا کند روی کوههای شمال تهران درخت سبز شود ... گرچه رعد و برقهای امروز کمی ترسناک بودند وساختمان ویلایی تقریبا قدیمی شرکت در کوهپایه با هر غرشی می لرزید اما باران زیبایی بارید و در راه بازگشت از دیدن کوههای شسته شده که احساس کردم از صبح سبز تر شده بودند لذت بردم ... گرچه این لذت در ترافیک و عده ای راننده کم عقل و بخصوص وقتی ماشین گشت پلیس با سرعت وسپر به سپر پشت سرت حرکت کند و حتی جرات نکنی روسری عقب رفته را جلو بکشی تا حد بسیاری فراموش و نابود می شود اما نه کامل ... زیبایی سبزی کوههای پرابهت شمال تهران را با سفر مریخ هم عوض نمی کنم
:D

Wednesday, May 23, 2007

رود زمان

دیروز فرصت اندکی دست داد و بعد از مدتها به یکی از دوستان قدیمی و دانشگاهی و هم خوابگاهی و هم اتاقی ام زنگی زدم و در کمال تعجب شنیدم که دختر یازده ماهه ای دارد که من کاملا بی اطلاع بودم و تازه فهمیدم که حدود دو سال است از حال هم بی خبر بوده ایم و من در این تصور بودم که تنها یکی دو ماه است ... جالبست که وقتی به یاد عقاید فمینیستی دوران دانشگاه افتادیم چیزی برای گفتن نداشتیم جز خنده ... به گفته خودش هنوز گاهی باورش نمی شود که دختری داشته باشد و من در حین خوشحالی و حالتی کاملا سورپرایز شده به این فکر می کردم که زمان چه با سرعت می گذرد و ما را چنان در رویدادهایش غرق می کند که گاهی چشم باز می کنیم و باور موقعیتمان برایمان دشوار می شود ... کاش قادر بودیم قبل از رسیدن رود زمان به دریا و توقف آن جریانش را آرامتر کنیم ... از رسیدن به دریا واهمه ای ندارم و گاهی حتی آرزویش را دارم اما هراسم از رودخانه خروشانیست که اجازه دیدن مناظر اطراف و کاوشش را به من ندهد

Tuesday, May 01, 2007

سرگیجه , لکنت ومن

چند روزیست که به لکنت عجیبی دچار شده ام وبه تبع آن بلای عجیبی هم بر سر امتحان اسپیکینگ محترم آوردم ... نمی دانم اثر این سرگیجه هاست یا این سرگیجه ها اثر یک بیماری جدیست ... هر چه هست دیگر تحملش را ندارم
پ.ن : این دوست آمریکایی بد جور فکرم را مشغول کرده ... سلام دوست من
:D