پروازی بدون بال
می خواستم موجی خروشان باشم که هیچ صخره ای را یارای مقاومت در برابرم نباشد
می خواستم بتازم همچون آن اسب سفید رویا هایم در دشتهای بی انتها تا بی نهایت
می خواستم اوج بگیرم فراتر از هر پرنده شکاری تا رسیدن به دورترین ستاره ها
می خواستم فریاد بزنم بلندتر از هر بودنی , قوی تر از هر خواستنی , برنده تر از هر تیغی
می خواستم
می خواستم
و می خواستم
پاهایم را بستند
بالهایم را شکستند
خاموش شدم
و می روم در انزوا
پ.ن: وقتی بنشینی و تا ساعت 2 نیمه شب خبری را تنظیم و تایپ بکنی تا به موقع و به روز از آن استفاده شود , اما بعد از 3 روز خودت ای میل خودت را باز نشده در صندوق دریافت مسئول ... ببینی چه حالی می شوی؟؟ نگویید نیرو کم داریم , بگویید حالش را نداریم
2 Comments:
چراغی داشتم کردند خاموش/ خروشی داشتم کردند تاراج
vaghty be bloge yek akkas sar mizanam .. aks hasho be onvane yek AKSS negah nemikonam , bishtar be onvane yek matlabe takamoli behesh negah mikonam .. / ama in yeki alyee . ham graphicesh va ham tarkibesh . entekhabe sahih ... harf nadare .....
hala mibini ma adama cheghadr tanhayeem .
Post a Comment
<< Home